معرفی کلیدر، کتاب بی نظیر ایرانی
رمان کلیدر نوشته محمود دولت آبادی، یکی از معروفترین رمانهای ایرانی است که در 10 جلد نوشته شده است. کلیدر داستانی حماسی دارد که اتفاقات آن در روستایی به تام سرولایت در اطراف سبزوار رخ داده است. یکی از دلایل موفقیت کلیدر، تجربه زندگی نویسنده آن در محیط روستایی است که آنرا در داستان به خوبی توصیف کرده و باعث شده تا خواننده بتواند با شخصیت های رمان همزادپنداری و ارتباط نزدیکی داشته باشد. کلیدر دومین رمان بلند جهان پس از کتاب «در جست و جوی زمان از دست رفته، اثر مارسل پروست» است با تعداد کلماتی بالغ بر 950 هزار کلمه و دولت آبادی 15 سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرده است.
محمود دولت آبادی؛ نویسنده کلیدر
محمود دولتآبادی، زاده ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در خانوادهای روستایی در سبزوار است. او از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است که به دلیل ادبیات حماسی و منحصر به فردی که دارد از دیگر نویسندگان ایرانی متمایز شده است. زندگی روستایی دوران کودکی و نوجوانی دولت آبادی در ادبیات و مضمونهایی که در کتابهایش به آن پرداخته، تاثیر زیادی داشته است.
همچنین به دلیل آشنایی پدرش با شعر کهن فارسی، او در جوانی با ادبیات کلاسیک ایران آشنا شد. پس از دوران دبیرستان مشغول به تحصیل در رشته تئاتر شد و نمایشنامههایی از نویسندگان بزرگی مانند «برشت»، «آرتور میلر» و «بهرام بیضایی» را روی صحنه برد و تسلط او را در زمینهی ادبیات کهن و فولکلور بالا برد.
موضوع محوری اکثر کتابهای دولت آبادی آزادی اجتماعی، قیام و رنج مردم است. این موضوعات چنان در نوشتههای دولت آبادی پررنگ بودند که در اوایل دههی 50 شمسی به زندان افتاد. اتهام او کتابهایش بودند که ساواک همراه با افرادی پیدا میکرد که به عنوان مخالفان حکومت دستگیر میکرد. از کتابهای مشهور دولت آبادی میتوان به «کلیدر»، «جای خالی سلوچ»، «نون نوشتن»، «طریق بسمل شدن» و «زوال کلنل» اشاره کرد.
همچنین فیلمهای «خاک» ساختهی «مسعود کیمیایی» براساس داستان «آوسنه بابا حسن» و فیلم «زمستان است» ساختهی «رفیع پیتز» که برگرفته از داستان «سفر» است، بر اساس نوشتههای دولت آبادی ساخته شدهاند. دولت آبادی در سال 2014 برنده نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه شد. همچنین او در سالهای فعالیت ادبیاش موفق شده جوایز ادبی «هوشنگ گلشیری» و «من بوکر» را در کارنامهی خود ثبت کند.
خلاصه رمان کلیدر
کلیدر نام کوهی حوالی سبزوار است. جایی که عمده ماجراهای قهرمان داستان، گلمحمد در آن اتفاق میافتد. گل محمد پسری روستایی است که به عشق مارال گرفتار میشود. مارال نامزدی به اسم دلاور داشته و گلمحمد نیز همسری به نام زیور. با این همه گلمحمد و مارال با هم ازدواج میکنند و بذر کینه در دل دلاور کاشته میشود.
این کینه و عداوت باعث میشود تنش میان طایفهها هرروز بیشتر شود تا جایی که در یکی از این درگیریها، گلمحمد، حاج حسین (یکی از مالدارهای بهنام) را ناخواسته بکشد. به خاطر این قتل دو امنیه وارد روستا میشوند تا به ظاهر مالیات گلهداران را بگیرند. اما هدف اصلی آنها پی بردن به ماجرای قتل حاج حسین بود. گلمحمد که اصل ماجرا را متوجه میشود، امنیهها را میکشد و جسد آنها را میسوزاند. بعد از این ماجرا راز گلمحمد برملا میشود و به زندان میافتد.
گلمحمد از زندان به کمک ستار فرار میکند. ستار یکی از اعضای حزب توده است که در رویا گلمحمد را رهبر آینده قیام مردمی میبیند. پس از فرار، گلمحمد عضو حزب توده میشود و زندگی مخفیانهای را شروع میکند. گل محمد به مرور کسانی را دور خودش جمع میکند و در کنار آنها به جنگ علیه اربابان و زمینداران زورگو میپردازد. نوعی قیام عیارانه.
کم کم نام گلمحمد بر سر زبانها میافتد و میان مردم سختیکشیده و ستمدیده چهرهای محبوب میشود. اما با اتفاقاتی که برای حزب توده میافتد و شکستهایی که میپذیرد، زندگی گلمحمد هم دستخوش تغییر میشود. دست آخر گلمحمد اعدام میشود. سرنوشت بسیاری از شخصیتهای داستان نامعلوم میماند. اما آنچه که باقی میماند روایتی از وضعیت و مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران در دهه ۱۳۲۰ است.
در بخشهایی از رمان کلیدر میخوانیم
افتادن، هیچ شکوهی ندارد، آنگاه که جانی از زیر ضربهها به در بردی، تازه هراس آغاز میشود. جویده شدهای، جای جای زخم بیم در تو بافته میشود. احساس اینکه نتوانی برخیزی! احساس دهشتناک. اگر نتوانی برخیزی؟! بیم فردا. این تو را میکُشد. با این همه بر میخیزی. نیمه خیز میشوی و بر میخیزی.
اما همان دم که برخاستی ترس این داری که نتوانی بایستی. به دشواری میایستی، اما براه افتادن دشواری تازه ایست. یک گام و دو گام. پاها، پاهای تو نیستند. میلرزند. ناچار و نومید قدم بر میداری. در تو ستونی فرو ریخته است…
سنگ تاب میآورد. نعرهی آسمان و تابش آفتاب و سرمای نیمه شبانه را تاب میآورد. سنگ بر جای چسبیده است. بی جنبشی، سرشت آن است، میتواند تا پایان دنیا خاموش نشسته بماند. اما آدم؟ تپش و جنبش دمی او را وا نمیگذارد. چیزی، چیزی شناخته و ناشناخته همواره درون او میجوشد.
بر افروختگیاش را برای همیشه نمیتواند پنهان دارد. تاب و دوامش را کش و مرزی نیست. سرانجام فواره میزند و از خود بدر میریزد. چشمه گون برون میجوشد. با اینکه آرام، آرامتر، قطره قطره، دلمایه خود را واپس میدهد. به اشکی، به کلامی، یا به فریادی، به تیغه خنجری، به ارژنی یا به شلیکی…
شاید شما تعجب کنی ارباب از حرف من، ارباب؛ اما به عقیده من بیشتر مردم، بیشتر وقتها دروغ میگویند. نه بیشتر مردم، که همه مردم همه وقتها دروغ میگویند! فقط وقتهایی که تنها هستند، ممکن است راست هم بگویند. اما به ندرت! چون آدم وقتی هم که تنها میشود، تنهاییاش پر است از دروغهایی که در میان جماعت و با دیگران گفته بود. حق هم دارند که دروغ بگویند. ارباب، چون که حقیقت آدم را دیوانه میکند.
واقع گرایی کلیدر
دولت آبادی ادعا می کند تمام شخصیت ها و وقایع کلیدر واقعی هستند. رمان خالی از اصطلاحات و واژگان محلی نیست. داستان دارای زاویه دید دانای کل است. زبان انباشته از آرایههای ادبی و شاعرانه است. نثر رمان آهنگین و حماسی است. صحنهها رمانتیک و شخصیتها همچون سبک نقاشیهای سنتی است. شخصیتهای متنوعی در این اثر آمدهاند. نویسنده به استادی توانسته با لحن غزلوار فرهنگ و فولکلور منطقه را با تاریخ سیاسی و اجتماعی پیوند دهد. شاید کلیدر را اثری با ساختار نوین ببینیم اما دارای سبکی سنتی است و خواننده به راحتی با داستان ارتباط برقرار میکند. این رمان یکی از بهترین رمان های ایرانی است.
این مطلب را هم بخوانید: بهترین رمان های ایرانی که باید خواند
کلیدر شاهنامه ای به نثر
دولت آبادی می گوید: یکی دو سالی طول کشید تا مجوز نشر کلیدر را بگیرم. در رمان کلیدر یک «من» اجتماعی وجود دارد که در گل محمد و مارال تبلور یافته است. کلیدر را میتوان شاهنامه به نثر نامید. کلیدر در واقع یک رمان اعتراضی است. اگر رمان جنگ و صلح اثر تولستوی را بخشی از فرهنگ و تمدن و حافظه ملی روسیه بدانیم بدون شک کلیدر نیز برای ایران همین گونه خواهدبود. در کلیدر آدمهایی را میبینیم که در مقابل استبداد سینه سپر میکنند. زنان کلیدر فقط در مسائل عاشقانه و زندگی نقش ندارند بلکه در هنگام رزم و نبرد هم با همسرانشان همراه میشوند. با این وجود زنان کلیدر از شان انسانی مهمی برخوردارند.
کلیدر رمانی طولانی است اما داستانش خواننده را به گونهای جذب و به دانستن علاقهمند میکند که تا پایان جلد ده، به خواندن آن ادامه دهد. کلیدر علاوه بر اینکه موضوعی حماسی و رگههایی عاشقانه دارد، خواننده را با فرهنگ، لهجه، معیشت روستاییان، قومیتهای موجود در آن زمان و اتفاقات دوره ای که در آن نوشته شده آشنا میکند.
کلیدر رو که بخونی یک بار دیگه هم انگار سالها پیش در جایی دیگر زیستی، انگار در یک برهه زمانی زیر آسمان بیابانها سالها زندگی کردی….کلیدر که بخونی برای تولدت دو مکان تعریف میشه مکانی که توی شناسنامه ات است و کلیدر… کمتر کتابی به اندازه خواندن کلیدر به دل زلالی و به جان تازگی می بخشد و واسه همینم هست که سلیقه خوانندگانش رو به شدت تحت تاثیر قرار می دهد
به قول دوستی ایرانیا دو دسته میشن کسایی که کلیدر رو خوندن و کسایی که نخوندن
افتخار این رو اشتم که این کتاب رو بخونم..از نظر ادبیات و نگارش حرف اول رو میزنه!
یک کتاب فوق العاده برای ملتی که تاریخ کشورشون رو نمیدونن