عقاید یک دلقک

هانس شینر در کتاب عقاید یک دلقک بازیگر پانتومیمی است که با ماسک دلقک روزگارش را سپری میکند. وقتی در یکی از اجراهایش پایش مصدوم میشود (صدمهای که خودش وارد میکند)، به خانه اش بر میگردد، خانهای سرد و خالی. او و ماری، همسرش با اختلافات بنیادین فرهنگی و مذهبی با هم آشنا و عاشق شدند، چند سال زندگی کردند تا روزی که ماری که ذاتا زنی مذهبگرا است نمیتواند تحمل کند و هانس را ترک میکند. هانس که پول بخور و نمیری در میآورد، با ولخرجی آن را به باد میدهد و با بازگشتش به خانه، شروع میکند با بستگان و آشنایانش تماس میگیرد تا بلکه پولی قرض بگیرد.
هانس از فکر ماری بیرون نمیآید. او را درمان تمام دردهایش میداند. پس به الکل پناه میبرد و در این ارتباط میگوید: “من الکلی نیستم. اما از وقتی ماری مرا ترک کرده است الکل حالم را جا میآورد”. در لیست تماسش با آدمهای مختلف از هر قشری صحبت میکند؛ کسانی که او را به خاطر مذهبی نبودن قضاوت میکنند و کسانی که فقط برایش دل میسوزانند و در نهایت ناامیدش میکنند، مانند ماری که او را به خاطر مردی متدین و یک کاتولیک واقعی! ترک میکند.
خاطرات ماری دست از سرش بر نمیدارد و بالاخره دست به کاری میزند که انتظارش را نداریم. شینر گرچه شغل دلقکی دارد ولی بسیار غمگین و درون گراست و شخصیتی جالبی دارد. او به دور از دورویی و نیرنگ است و داستان را در یک فضای به شدت تنها روایت میکند به طوری که در کتاب فقط یک بار با یک شخص (پدرش) به شکل حضوری به صحبت کردن میپردازد و چند باری با تلفن با اشخاص دیگر و بقیهی کتاب را فقط با مخاطب میگذراند.
هاینریش بل؛ نویسنده کتاب عقاید یک دلقک
هاینریش بل اولین بار با داستانهای کوتاهش در عرصهی ادبیات مطرح شد. او اولین داستان کوتاهش را سال 1947 منتشر کرد. سال 1949 او داستان «قطار بهموقع رسید» را نوشت. این داستان دربارهی سربازی به نام آندراس است که سوار قطاری میشود که بهسوی جبهه میرود، سربازی که ترس از مرگ دارد. ترسی که بقیه سربازان هم در آن شریکاند. همین داستان نام بل را بهعنوان نویسندهای ضد جنگ مطرح کرد و او را به شهرت رساند.

رمان بعدی او سال 1951 منتشر شد. این رمان که «کجا بودی آدم؟» نام دارد هم از جنگ نشایت گرفته است. در این داستان هم سربازها شخصیتهای اصلیاند، سربازهایی رنجور که از جبههی جنگ رومانی به آلمان برمیگردند.پسازاین رمانهای بل کمکم به تبعات جنگ میپردازند. داستانهای او پر از شخصیتهایی هستند که تلاش میکنند زندگیشان را از زیر ویرانههایی که جنگ از خود بهجا گذاشته بیرون بکشند و مسیر زندگیشان را پیدا کنند.
نوشتههای او بهشدت اخلاقی است اما دیدگاههای منحصر به خودش را بیان میکند. او در طی این سالها رمانهایی مانند «و حتی یک کلمه نگفت»، «نان سالهای جوانی» و «بیلیارد در ساعت نه و نیم» را نوشت. پس از آن و در سال 1963 هاینریش بل کتابی را نوشت که بیشترین شهرت او در ایران به دلیل این کتاب است، عقاید یک دلقک، رمانی جذاب و کمنظیر از این نویسنده است که سقوط یک جامعه بهخوبی در آن به تصویر کشیده است.
معرفی کتاب عقاید یک دلقک
میتوان گفت کتاب صرفا یک رمان عشقی نیست بلکه مسائل اجتماعی، روانشناسی، تاریخی و سیاسی آلمان را هم در خودش دارد. از این لحاظ به باقی آثار هاینریش بل نزدیک است و نگاه عمیق و گسترده او به مسائل را نشان میدهد که البته در این رمان به کمال رسیدهاست. شاید بتوان از هاینریش بل به عنوان یکی از نامدارترین نویسندگان آلمان نام برد که توانست جایزه نوبل ادبیات را هم در سال ۱۹۷۲ از آن خود کند.

توجه او به مسائل روز کشورش و تاریخ کشور از جنگ جهانی بیرون آمده و هیتلر دیدهاش در تمام آثارش خوانده میشود. در این راه از دلقکی که پشت ماسکش زندگی سخت و عجیب و غریبی گذرانده و سرنوشت نامعلومی دارد، استفاده میکند. ماسکی که سعی دارد تمام زندگی گذشته را پنهان کند و با اینکه سمبل شادی است اما دلقک نشانی از خرسندی ندارد.
به نظرم شینر در این کتاب از هر طرف به مسائل مهم دنیا حمله کرده است. از خانواده اش که سمبل طبقهی سرمایه دار است، از تحولات کودکی که با حزب نازیها و مسئلهی ناسیونالیستها برخورد میکند و برخوردش با کمونیستها و حتی از آدمهای دوروی جامعه که نان را به نرخ روز میخورند.
ولی مسئله اصلی رمان عقاید یک دلقک نقد کردن جامعه ی کاتولیک است، به طوری که این مسئله باعث جدایی او و همسرش شد و در جای جای کتاب جامعهی کاتولیک و قوانینش را به چالش میکشد. رمان عقاید یک دلقک در مورد شخصیتی صحبت میکند که جامعه اش را پذیرا نیست. شخصیتی بسیار عجیب که از هر طرف فقط به موضوعات مختلف حمله میکند.
نام فیلمی که با اقتباس از رمان عقاید یک دلقک ساخته شده است، عقاید یک دلقک (فیلم ۱۹۷۶) است. این فیلم به کارگردانی وویکش یاسنی ساخته شده است. یکی از ناشران عقاید یک دلقک در ایران نشر چشمه و با ترجمهی محمد اسماعیل زاده است که این کتاب را در 353 صفحه چاپ و روانهی بازار کرده است.
دانلود کتاب صوتی عقاید یک دلقک
جملات برگزیده عقاید یک دلقک
– یک زن قادر است خیلی چیزها را با دستهایش بیان کند یا اینکه با آنها تظاهر به انجام کاری کند. در حالی که وقتی به دستهای یک مرد فکر میکنم. همچون کندهی درخت بی حرکت و خشک به نظرم میرسند. دستهای مردان فقط به درد دست دادن، کتک زدن و یا تیراندازی و چکاندن ماشهی تفنگ و امضاء کردن میخورند. اما به دستان زنان در مقایسه با دستهای مردان باید به گونهای دیگر نگاه کرد؛ چه موقعی که کره روی نان میمالند و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار میزنند.

– او سعی داشت بگوید، زندگی در جریان است اما من میدانستم که دیگر این زندگی نیست که در جریان است بلکه این مرگ است که ادامه دارد.
– هدف اصلی کمدی این است که در قالب وجه انتزاعی، چیزی را به مردم عرضه کند که از دل زندگی حقیقی خود آنها آمده است.
– یک هنرمند شبیه کسی است که تنها عشق ورزیدن بلد است و این عشقش را نثار هر کس و ناکسی میکند.
– تصمیم گرفته ام دیگر با هیچ کس درباره پول و هنر صحبت نکنم. هنگامی که این دو مقوله با هم برخورد میکنند یکی از آنها دچار مشکل میشوند. همیشه هنر آن چیزی که شایسته آن است را دریافت نمیکند. یا بیشتر از آن نصیبش میشود.