معرفی رمانزندگینامه و خاطرات

معرفی کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

هیچ دوستی به ‌جز کوهستان نوشته بهروز بوچانی با جایزه ملی زندگینامه استرالیا در سال ۲۰۱۹ تیتر یک اخبار شد. او که یک پناهجوی ایرانی بود مدت شش سال در جزیره مأنوس زندانی بود. کتاب او هیچ دوستی به ‌جز کوهستان شرح روزهایی است که او در این پناهگاه سپری کرده، بنابراین این یک شرح‌حال خود نوشت یا اتوبیوگرافی است و نه رمان. بهروز بوچانی، فارغ‌التحصیل دانشگاه تربیت مدرس، روزنامه‌نگار کرد ایرانی است که در سال ۲۰۱۳ تصمیم گرفت ایران را ترک کند و از راه دریا راهی استرالیا شود. درباره علل جلای وطن او در کتاب حاضر مطلبی عنوان نشده است.

او نخست به اندونزی سفر کرد و پس از مدتی با قایق راه استرالیا را در پیش گرفت. در تلاش نخست قایق سوراخ شد و خطر غرق شدن تهدیدش کرد. اما او نجات یافت و برای بار دوم همان راه را برای رسیدن به استرالیا پیمود. این بار نیروی دریایی استرالیا او و همراهانش را بازداشت و راهی پناهگاه پناه‌جویان مأنوس کرد. او کتاب را به‌صورت فایل از طریق پیام‌رسان واتس‌اپ برای دوستش، امید توفیقیان در استرالیا ارسال کرد. توفیقیان متن را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد. ترجمه توفیقیان هم در نوع خود بسیار شگفت‌انگیز است.

 او ضمن ترجمه متن به انگلیسی تلاش کرده، محتواهایی که بوچانی به شکل شعر به زبان فارسی برایش ارسال می‌کرده است هم، به زبانی شاعرانه ترجمه کند و نثر داستان را در بعضی از قسمت‌های کتاب شاعرانه بیان کند. قسمت‌هایی از داستان نیز وجود دارد که توفیقان احتمالاً احساس کرده که نثر استاندارد انگلیسی نیز نمی‌تواند نوشتار بوچانی را به‌درستی بیان کند و ممکن است آن را دستخوش تغییر کند. این قسمت‌های کتاب بسیار سوزناک و زیبا هستند. این کتاب با عنوان رفیقی نه مگر کوهستان نیز به چاپ رسیده که نویسنده آن را در دوازده فصل نوشته است.

هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

می‌توان نقل و قول‌هایی بسیار زیبا از کتاب را نقل کرد اما به ذکر این موضوع بسنده خواهیم کرد که این کتاب این شاهکاری است که با در هم آمیختن اتفاقات شخصی که برای نویسنده در طول مدت اقامتش در این جزیره اتفاق افتاده است تلاش می‌کند درس‌هایی درباره انسانیت را به شکل‌های مختلف به خواننده بدهد. این کتاب داستانی است از خیره ماندن، خوردن، گریه کردن و آرزو کردن. همان‌گونه که بوچانی می‌گوید:

 ما دسته‌ای از انسان‌ها هستیم که به نظر می‌رسید به‌راحتی پناهنده شده‌اند.

علی‌رغم نام ترسناک کتاب و بخش‌هایی دلهره‌آور در کتاب، بخش‌هایی متفاوت و زیبا جدای از بیان بدبختی دارد. بوچانی مردم ازجمله زندانیان، زندانبانان و محلی‌ها و رفتارشان را بررسی می‌کند. توفیقان در این خصوص می‌گوید:

این کتاب حرف‌هایی بیشتر از متهم کردن دولت دارد. این کتاب یک پیروزی شگرف برای نویسنده‌اش است که به ما نشان داد جادوی کلماتش چگونه می‌تواند قدرت داشته باشد.. کلمات او اکنون حرف‌های ماست و تاریخ ما از حالا به بعد باید به احترام داستان بوچانی کلاه از سر خود بردارد و به احترام بایستد. در این رمان بوچانی با درهم تنیدن تجربیاتش از زندگی، داستانی زیبا و هراس‌انگیزی برای ما می‌آفریند.

این کتاب سروصدای زیادی را در سراسر جهان برانگیخت و توانست جوایز زیادی را برای نویسنده‌اش به ارمغان بیاورد. جایزه ادبی ویکتوریا، جایزه ویکتوریا برای آثار غیرداستانی و بهترین کتاب 2018 جوایزی است که این کتاب به دست آورده است. هیچ دوستی به ‌جز کوهستان همچنین انتقادهای جدی را متوجه دولت استرالیا کرده است.

روایت کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

هیچ دوستی به ‌جز کوهستان یک داستان معمولی نیست، یک اتفاق جدی است. این کتاب روایت آدم‌هایی است که خانه‌شان را با امید به زندگی بهتر ترک کرده‌اند و درنهایت درد را با عمق جانشان احساس کرده‌اند. انسان‌هایی که در نقطه‌ای دورافتاده در یک سرنوشت نامعلوم گیر افتاده‌اند و ذره‌ذره زندگی‌شان در میان سیاست‌های مردان سیاست روبه‌زوال می‌رود. بهروز بوچانی در هیچ دوستی به‌جز کوهستان قصه زندان را روایت کرده است، زندانی که جرم زندانیانش مهاجرت غیرقانونی است. کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان صدای دردمندی است که باید شنیده شود.

کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان توانسته است تعدادی از معتبرترین جوایز ادبی جهانی را ببرد. این کتاب هم‌اکنون در ایران توسط نشر چشمه چاپ و در مدت کوتاهی به چندین چاپ رسیده است و در روزهای اخیر یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ایران بوده است. تعداد صفحات نسخه چاپی کتاب 248 صفحه است که بامطالعه روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را در 12 روز بخوانید. کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان جزو کتاب‌های حجیم و بلند با موضوع سرگذشت نامه است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و می‌خواهند درزمینه سرگذشت نامه زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.

درباره نویسنده هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

بهروز بوچانی، متولد ۱ مرداد ۱۳۶۲ در استان ایلام است، او در دانشگاه خوارزمی، جغرافیای سیاسی خوانده و حدود سال ۲۰۱۳ ایران را به قصد اقامت در استرالیا ترک کرده است. هیچ دوستی به ‌جز کوهستان، روایتی مستند از راهی است که بوچانی به عنوان یک پناهجو طی می‌کند. او این کتاب را در ۵ سال با پیامک‌هایی که با پیام‌رسان واتس‌اپ برای مونس منصوبی، ساکن استرالیا می‌فرستاد نوشته و امید توفیقیان، آن را از زبان فارسی به زبان انگلیسی ترجمه می‌کرد.

هیچ دوستی به‌ جز کوهستان
هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

هیچ دوستی به ‌جز کوهستان، در ژانویه ۲۰۱۹ برنده جایزه ادبی نخست‌وزیری ویکتوریا، ارزشمندترین جایزه ادبی استرالیا، به ارزش ۱۲۵ هزار دلار استرالیا شد. او برای شرکت در مراسم جایزه اجازه نیافت از اردوگاه جزیره مانوس خارج شود. این کتاب جایزه برتر ادبی نیو ساوت ولز و جایزه ملی زندگی‌نامه استرالیا، مهم‌ترین جایزه زندگی‌نامه در این کشور را نیز کسب کرد. نسخه منتشر شده از هیچ دوستی به ‌جز کوهستان، ترجمه‌ای از نسخه انگلیسی است که توسط نشر چشمه، زیر نظر بوچانی برگردان و بخش‌هایی از آن نیز به صلاحدید بوچانی حذف شده است.

جملاتی از کتاب هیچ دوستی به ‌جز کوهستان

در آن لحظات همه‌چیز پوچ پوچ بود در ناخودآگاهم و در اعماق وجود و ذهنم و هرآن‌چه مرا شکل داده بود، در پی نیرو یا رگه‌ای از خداباوری یا نوعی نیروی ماورایی می‌گشتم. اما هیچ‌چیز دستم را نگرفت. برای لحظاتی در عمیق‌ترین جای وجودم دست به جست‌و‌جویی بزرگ زدم تا بلکه چیزی خداگونه بیابم و به آن چنگ بزنم.

اما هیچ نیافتم جز خودم و یک احساس پوچی بزرگ و خوشایند. احساسی ناب از جنس بیهودگی؛ چیزی شبیه به خود زندگی و عین زندگی. شگفتی احساس تازه‌ام به من شهامتی داد که سیگاری روشن کنم و آخرین پک‌ها را روانه‌ی ریه‌ها و روده‌هایی کنم که بی‌اهمیت‌ترین چیزهای تنم بودند. مرگ را پذیرفته بودم. (کتاب هیچ دوستی به‌ جز کوهستان – صفحه ۲۹)

داشتم زندگی را با همه‌ی زیبایی‌هایش حس می‌کردم و جریان مرگ در حاشیه بود. حضور مرگ و حرکت در دهلیزهای اسرارآمیزش ترس را می‌کشد و شیرین ‌ترین لحظات را رقم می‌زند. با لبخند زندگی، مرگ ترسناک‌تر و پرهیبت‌تر می‌شود. مرگ و زندگی دو روی یک سکه‌اند، مرگ از دل زندگی می‌آید و شیرین‌ترین بخش آن است. (کتاب هیچ دوستی به‌ جز کوهستان – صفحه ۳۲)

مرگ با این که عظمتی به اندازه‌ی خود زندگی دارد،بسیار ساده اتفاق می‌افتد: پوچ و بیهوده؛ درست مثل خود زندگی. اشتباه است خیال کنیم مردن ما با مردن میلیاردها انسان دیگری که تا به حال مرده‌اند و از این پس نیز خواهند مرد خیلی متفاوت است. نه، مرگ یک حادثه‌ی ساده است و همه‌ی مرگ‌ها پوچ و بیهوده‌اند. مردن در راه دفاع از یک سرزمین یا یک ارزش بزرگ با مردن برای یک بستنی چوبی هیچ تفاوتی ندارد. مرگ مرگ است: ساده و پوچ و ناگهانی، درست شبیه تولد. (کتاب هیچ دوستی به‌ جز کوهستان – صفحه ۶۰)

من فرزند جنگم، جنگی که اسطوره است و حمله‌ی یک غول؛ جنگی به همراه همه‌ی همزادهایش: فقر، تنگدستی و ترس. زندگی برای من همیشه ورای جنگ و فقر و محرومیت است؛ زندگی برای من همواره از درون ویرانی، زیبایی‌های ویرانی و خونریزی‌های ویرانی معنی می‌یابد. (کتاب هیچ دوستی به‌ جز کوهستان – صفحه ۱۸۶)

نسیم طهرانی

نوشتن، همان رویایی است که مرا به ادامه زندگی دلگرم می کند.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. خیلی دلم برای این مرد میسوزه. از چشماش معصومیت و بی گناهی میباره. هیچکس دوست نداره از وطن خودش فرار کنه بره به یه جزیره ولی مگه ما چند بار عمر میکنیم که بسوزیم و بسازیم

  2. داستان آدمی که شاید دوست نداره مهاجرت کنه. اما میره و توی دردسرهای زیادی میوفته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا