پروژه شادی
پروژه شادی از اینجا شروع شد که گریچن رابین در یکی از روزهای آوریل در اتوبوس این سوال را از خود پرسید که: من از زندگی چه میخواهم؟ خب، میخواهم شاد باشم. اما او هرگز به این موضوع که چه چیزی او را خوشحال میکند یا اینکه چطور میتواند خوشحال باشد فکر نکرده بود. سرانجام او با این عقیده که تلاش برای شاد بودن، هدفی ارزشمند است شروع به تحقیق و بررسی در مورد شادی و شاداب بودن میکند و پروژهای تحت عنوان پروژه شادی برای خود تدارک میبیند.
تجربیات نویسنده کتاب پروژه شادی
گریچن رابین در پروژه شادی، تجربه یک سال از زندگی خود را به همراه فعالیتهای روزانه و معمولی را شرح داده است. فعالیتهایی نظیر زندگی زناشویی، زندگی شغلی، ارتباط با فرزندان، اوقات فراغت، دوستان، پول و ثروت، نظریات در مورد مرگ، هیجانهای زندگی و نگرشهای مختلف زندگی. همه این فعالیتها در پروژه شادی دچار بازنگری شده اند و همه آنها با روش و نگرشی شاد و نیروبخش انجام میشوند. یکی از کارهایی که گریچن رابین در کتاب پروژه شادی انجام داد ایجاد یک وبلاگ بود که در اون در مورد پروژه شادی خودش مطلب مینوشت.
اولین چیزی که در این کتاب نظر شما رو جلب میکند این هست که همه اتفاقات عادی و معمولی هستند و نویسنده هیچ کار عجیبی برای خلق شادی انجام نمیدهد و در واقع همین موضوع باعث شده است که این کتاب تا این اندازه خوب باشد. گریچن رابین در این کتاب سعی میکند که شیوه نگرش شما به اتفاقات و موضوعات زندگی را عوض کند.
تمرکز کتاب روی این است که شما شادی بیشتری در همین فعالیتهای عادی و روزمره خود پیدا کنید تا در نهایت هم از زندگی راضی باشید و هم شادی بیشتری را تجربه کنید. همچنین او اشاره میکند قرار نیست برای شاد بودن حتما افسرده باشید و یا مشکل خاصی داشته باشید. شما حتی اگه زندگی خیلی خوبی هم دارید باز هم میتونید تلاش کنید که شادی بیشتری خلق کنید چون این حق شماست.
قوانین کتاب پروژه شادی
در این کتاب دو قانون کلی وجود دارد: 1- من میتوانم شادتر از این که هستم باشم . 2- زندگی ام هیچ تغییری نمیکند مگر اینکه شخص خودم درآن تغییری ایجاد کنم. همچنین در این کتاب از دوازده فرمان یاد میشود که در عمل به تصمیمات بسیار موثر است و در بین آنها مواردی مثل حساب و کتاب ممنوع، مودب و معقول بودن، شناسایی مشکلات و لذت بردن از مراحل انجام کار میتوان یاد کرد. وی همچنین از فهرستی به نام ” لیست بزرگسالی” یاد میکند که برایش بسیار سرگرم کننده بوده است مثلا لازم نیست در هر کاری ماهر باشی یا چیزی که برای دیگران لذتبخش است، ممکن است برای تو لذتبخش نباشد و برعکس.
در قسمتی از این کتاب خانم رابین میگوید خیلی از افراد به من میگفتند که تو آدم نسبتا شاد هستی چرا چنین پروژهای را شروع کردی و او اینچنین پاسخ میدهد: » من شاد هستم، اما نه آنقدر که باید و شاید. من زندگی به این خوبی دارم و دوست دارم بیشتر قدر آن را بدانم و بهتر بتوانم انتظارات آن را برآورده کنم.» به سختی توانستم اضافه کنم که: «من خیلی شکایت میکنم و بیش از حد عصبانی میشوم. باید شکرگزارتر باشم. فکر میکنم اگر بیشتر احساس شادی کنم، رفتارم هم بهتر میشود. «
تلاش برای شاد بودن، هدفی ارزشمند است. به عقیده ارسطو، «شادی، معنا و هدف زندگی و تنها هدف و نهایت وجود انسان است.» اپیکتتوس نوشته است: «ما باید خود را از هر چیزی که شادی به بار میآورد، بهره مند کنیم. زیرا اگر شادی باشد، ما همه چیز داریم و اگر شادی نباشد همه اعمال ما در جهت کسب آن خواهد بود.» پژوهشهای اخیر نشان میدهد که افراد شاد، نوع دوست تر، فعال تر، دلسوزتر، خوش برخوردتر، خلاق تر، انعطاف پذیرتر، نسبت به دیگران مهربان تر، صمیمی تر و سالم ترند. افراد شاد، دوستان، همکاران و شهروندان بهتری هستند.
کتاب پروژه شادی را نشر آموت در 392 صفحه منتشر کرده است. نیویوکر در مورد نویسنده این کتاب ” گریچن رابین” میگوید : او به ما یادآوری میکند که زندگی یک پروژه انسانی است که همه ی ما آن را میآزماییم. همچنین نیویورک تایمز او را “بانوی آموزههای خودیار” مینامد.