کتاب روانشناسی

نیمه تاریک وجود

نیمه تاریک وجود کتابی است که می خواهد ما را با اسرار درونی انسان آشنا کند. ما خود را در آینه دیگران می‌‌بینیم و این آینه همان چیزی است که از خودمان در برابر دیگران نشان می‌‌دهیم. همه ما سعی داریم تصویر روشن و زیبایی از خودمان خلق کنیم تا مورد تایید و تحسین اطرافیانمان قرارگیریم و اجازه قضاوت و انتقاد به آن‌‌ها ندهیم. تلاش برای نشان دادن همیشگی ویژگی‌‌های مثبت و خوب ما باعث می‌‌شود تا از نیمه‌های پنهان وجودی‌‌مان (به تعبیر دبی فورد، سایه‌های درونی) غافل شویم و آ‌‌ن‌‌ تاریکی‌‌ها را دائما به دیگران نسبت دهیم، این همان سرآغاز نارضایتی از خودمان است.

کتاب دبی فورد به ما کمک می‌‌کند تا بتوانیم آن بخش از افکار و رفتار و احساساتمان را که همیشه پنهان کردیم و در دیگران فرا افکندیم، بشناسیم، سپس آن‌‌ها را بپذیریم و از این راه به آرامش و رضایت دست‌‌یابیم.

دبی فورد را بشناسیم

دبی فورد (Debbie Ford) سال 1955 در کالیفرنیا به دنیا آمد. او در رشته‌ی روان‌شناسی با گرایش مطالعات آگاهی از دانشگاه جی. اف. کندی فارغ‌التحصیل شد و در سال 2001 جایزه‌ی فارغ‌التحصیل برگزیده‌ی سال را دریافت کرداو مدرس، معلم، سخنران و نویسنده‌ای است که به خاطر کتاب نیمه تاریک وجود به شهرت جهانی دست یافت. فورد کتاب نیمه تاریک وجود که درون‌مایه‌ی روان‌شناسی مدرن همراه با راهکارهای معنوی دارد را در سال 1998 به نگارش درآورد. این کتاب توسط روزنامه‌ی نیویورک تایمز منتشر شد

نیمه تاریک وجود

دبی فورد سال 2013 در سن 57 سالگی پس از مبارزه طولانی مدت با بیماری سرطان، دیده بر جهان فروبست. در آغوش سایه خود، طلاق معنوی، بهترین سال زندگی شما، نامه‌ای از بهشت و… تنها بخشی از آثار ارزشمند او محسوب می‌شوند.

نیمه تاریک موردنظر دبی فورد به چه معناست؟

دبی فورد در این اثر سایه‌های شخصیتی هر انسان را نیمه تاریک وجود می‌نامد. طبق نظریه‌ «کارل گوستاو یونگ»، روان‌شناس، پزشک و فیلسوف شناخته‌شده‌ی‌ سوئیسی، سایه آن قسمتی از درون ماست که دوست نداریم به واسطه‌ی نمایان شدن آن، دیده و شناخته شویم. «یونگ» معتقد است: «سایه آن کسی است که شما نمی‌خواهید باشید.»

به عبارت ساده‌تر بعضی از افراد از سایه‌های درون‌شان فرار می‌کنند و حاضر نیستند ناشناخته‌های درونی‌شان را رمزگشایی کنند. چرا که از ورود به بخش تاریک وجودشان وحشت دارند؛ وحشتی که از رویکرد و نگاه نادرست انسان به این ویژگی‌ها ناشی می‌شود. سایه‌ها در وجود هر شخص شکل‌های مختلفی دارند: ترس، حسادت، جاه‌طلبی، تنبلی، فریب‌کاری و غیره. این ویژگی‌ها با شدت‌های متفاوتی در وجود انسان‌ها نمود پیدا می‌کنند و نمی‌توان معیاری مشخص برای آن‌ها در نظر گرفت.

موضوعات مطرح شده در کتاب نیمه تاریک وجود

فصل اول با نام «جهان بیرون، جهان درون» به شرح معنی نیمه‌ تاریک وجود و تحلیل ویژگی‌هایی که به عنوان سایه‌های درونی انسان شناخته می‌شوند، می‌پردازد.

فصل دوم با عنوان «به دنبال سایه‌ها» به بیان این موضوع می‌پردازد که چطور بعد از شناسایی سایه‌های درون‌مان، با آن‌ها مواجه شده و خود واقعی‌مان را بپذیریم.

فصل سوم با تیتر «جهان در درون ماست» شروع می‌شود. در این بخش، دبی فورد انسان و جهان بیرونی‌اش را به این شکل توصیف می‌کند که هر کدام از انسان‌ها نمونه‌ کوچکی از کل عالم هستی‌اند و تمام دانش کل عالم را در خود دارند.

نیمه تاریک وجود

در فصل چهارم، «به‌یاد آوردن خود» درباره‌ پدیده‌ فرافکنی توضیح داده می‌شود؛ رفتاری رفتار غیرارادی و ناآگاهانه‌ که انسان سایه‌های خود را به دیگران نسبت می‌دهد و تصور می‌کند این ویژگی در دیگران وجود دارند نه در خود او. در پایان این فصل تمرینی برای کشف جنبه‌های پنهان وجود ارائه می‌شود.

فصل پنجم «سایه‌ات را بشناس تا خودت را بشناسی» نام دارد و مؤلف توضیح می‌دهد که چگونه هر شخص می‌تواند با آگاه شدن از سایه‌ها، موفق به شناخت خود واقعی‌اش شود

در فصل ششم با عنوان «من آن هستم» توضیح می‌دهد و در این رابطه بیان می‌کند: «هنگامی که ویژگی‌های منفی را در خود بپذیریم و آن‌ها را جزئی از وجودمان به‌شمار آوریم، دیگر نیازی به تایید نداریم، زیرا می‌دانیم که هم ارزشمند هستیم و هم بی‌ارزش، هم زشت و هم زیبا، هم تنبل و هم وظیفه‌شناس». او معتقد است تنها در این وضعیت می‌توانیم استعداد و خلاقیت خود را بازیابید.

دبی فورد در فصل هفتم به نام «در آغوش کشیدن نیمه‌ی تاریک» در قالب چند راه‌کار به مخاطب آموزش می‌دهد که شخصیت‌های فرعی خود که بشناسد، نیمه‌ی تاریک‌ وجودش را در آغوش بگیرد و به موهبت‌های زندگی‌ حتی اگر خواستنی و دل‌خواه او نیستند، پی ببرد.

فصل هشتم که با عنوان «خود را از نو تعبیر کن» آغاز می‌شود با بیان شیوه‌های آموزشی به مخاطب توضیح می‌دهد که چگونه به نیروی الهی درون‌‌اش احترام بگذارد و به خود اجازه‌ی ابراز هر آن‌چه که هست را بدهد.

فصل نهم، «بگذار نور وجودت بدرخشد» درباره‌ رها شدن و شکوفایی انسان است. دبی فورد بیان می‌کند که حقیر شمردن خود کمکی به جهان نمی‌کند بلکه انسان به این دنیا آمده‌ تا شکوه و جلال الهی که درونش است را تجلی ببخشد.

در فصل آخر کتاب نیمه تاریک وجود، مؤلف انسان را در ساختاری کامل و به‌هم‌پیوسته بازتعریف می‌کند و به تفسیر مفهوم تعهد می‌پردازد. او از مخاطب خود می‌خواهد که برای تحقق رویاهایش بجنگد و تا سر حد توان خود زندگی کند.

دبی فورد در هر فصل با بیان داستان‌های واقعی از خود و اطرافیانش، مفاهیم مورد نظرش را به شکلی قابل‌لمس در اختیار مخاطب می‌گذارد. همچنین در پایان هر بخش، تمرین‌هایی ارائه می‌دهد تا بتوان این مهارت‌ها را در خود به‌وجود آورد. همچنین در ادامه می‌توانید به کتاب صوتی نیمه تاریک وجود گوش دهید.

نکات برگزیده از کتاب نیمه تاریک وجود

نیمه تاریک وجود
  • اگر بر رفتار ناپسند کسی‌ متمرکز می‌شوید، به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ خودتان‌ همان‌ ویژگی‌ را دارید.
  • اگر به‌ دنبال‌ بهبود روابطتان‌ هستید، باید بدانید که‌ انتظار یاری‌ از طرف‌ دیگر ارتباط‌، بیهوده‌ است‌. بهبود باید از شما نشأت‌ گیرد.
  • بسیاری‌ از مردم‌ از ترس‌ آن‌ که‌ مبادا به‌ هدف‌ زندگی‌ خود نرسند، آن‌ را انکار می‌کنند.
  • دعا بدون‌ حرکت‌، دعا نیست‌، بلکه‌ خیالبافی‌ست‌. اگر ما به‌ خودمان‌ کمک‌ نکنیم‌، خدا چه‌ می‌تواند بکند؟
  • دیوانگی‌ را به‌ این‌ صورت‌ معنی‌ می‌کنند: تکرار یک‌ عمل‌ با امید دستیابی‌ به‌ نتایج‌ متفاوت‌.
  • یکی‌ از عمده‌ترین‌ مشکلات‌ عصر اطلاعات‌، بیماری‌ «من‌ می‌دانم‌» است‌. بیش‌تر اوقات‌ همین‌ دانستن‌، مانع‌ از تجربه‌ و درک‌ درون‌ می‌شود.
  • یونگ‌ می‌گوید: من‌ ترجیح‌ می‌دهم‌ کامل‌ باشم‌ تا خوب‌!

اگر می‌‌خواهید خودتان را بهتر بشناسید تا به دنبال آن به آرامش بیشتری دست یابید و از قضاوت‌‌های همیشگی دیگران دست بردارید، خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌‌کنیم. در این کتاب علاوه بر توصیف و توضیح ابعاد درونی وجود انسان، تمرین‌‌هایی معرفی شده تا با انجام آن‌‌ها بتوانید به خودشناسی دست یابید.

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

  1. دبی فورد میگه هر انسان کامل یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک در وجودش دارد. ما تمایل داریم چیزها رو سفید یا سیاه ببینیم اما در همه چیز آمیزه ای از خوب و بد، تاریک و روشن وجود دارد. برای بی نقص بودن تلاش نکنید چون آرزوی بی عیب و بی نقص بودن، عامل ایجاد دیواری است که شما را در خود احاطه می کند. روشنایی و تاریکی را کنار هم بپذیرید و یکسان بینگارید تا یکپارچه شوید. همان گونه که هر چیزی یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک دارد، هر انسانی نیز چنین است، زیرا انسان بودن، یعنی همه چیز بودن. واقعا عالی بود.

  2. این کتاب کمک می‌کنه که آدم با خودش صلح کنه و به آرامش برسه. این کتاب به ما یاد میده که چجوری تمام وجودیت خودمون رو در آغوش بگیریم. وجودیتی که می‌تونه هم بد باشه و هم خوب. با خوندن این کتاب می‌فهمیم هر ویژگی که در فردی می‌بینم، درواقع اون ویژگی رو درون خودمون داریم. اگر می‌بینید فردی خیلی شجاع و جسوره، به طور حتم شما هم این شجاعت رو درون خودتون دارید؛ فقط باید این ویژگی طرد شده خودتون رو که می‌تونه هر چیزی باشه، دوباره پس بگیرید.

  3. کتاب بسیار خوبی بود، به نظرم یکبار خوندن کتاب کافی نیست و باید دو یا سه بار برای رسیدن به نتیجه کامل و درست خونده بشه

  4. حس خیلی خوبی ازش گرفتم و دارم، می فهمم نیمه ی تاریک وودمو. بی نهایت ازتون ممنونم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا